به دور نرگس چشمت، چو پروانه همی گردم
که در آن شام هجرانت، تو را از تو طلب کردم
مرا یک شب به خود خواندی و بی خود از خودم کردم
که هر شب در هوای تو، به کوی تو سفر کردم
تویی امروز و فردایم، همه عشق و تمنایم
چو مجنون در هوای تو، بیابان ها که طی کردم
تویی تنهاکس و یارم، تو شاهی و تو غمخوارم
به جان شمع وجودی تو، که گرد نور تو گردم
در اول یک نظر کردی و آخر عاشقم کردی
به اذن تو شدم قطره، به دریایت سفر کردم
در این دریای وحدت تو، همه نوری و خورشیدی
تو رخصت داده ای جانا، که درک آن نگه کردم.
سراینده: خانم بیتا (نمایندگی یاس اصفهان)
جلسه هماهنگی کمک راهنمایان و خدمتگزاران نمایندگی خانم های مسافر
تو ,تو، ,یک ,هوای ,کردی ,سفر ,کردم تویی ,نمایندگی یاس ,سفر کردم ,هوای تو، ,در هوای
درباره این سایت